




رسالت اصلی صدا و سیما
عمدهترین هدفهای تشکیل این دستگاه در نظام اسلامی چندچیز است:
1ـ نشر اسلام 2ـ تحکیم انقلاب 3ـ اعتلاء فرهنگ عمومی4ـزمینه سازی اخلاق و معنویت
5ـ رشد آگاهیها و اطلاعات سیاسی در همه مردم 6،7 ـ زبان گویای مدیریت جامعه و
دستگاه اجراکننده و اداره کننده کشور بودن و بالاخره ایجاد جاذبهای برای این که
همه این برنامهها در ذهن به نحو صحیحی جایگزین شود .... (بیانات در نماز جمعه،
خطبه اول،29/9/64 )
جهت گیری اسلامی و انقلابی این است که پیام انقلاب اسلامی رسانده شود و این پیام ساختن یک دنیای امن و توام با صفا برای انسانها و ایجاد زمینهای برای بهرهمندی انسان از طیبات زندگی، ایجاد روحیه استقلال و آزادی، توجه به خدا و پیراستن انسانها از رذایل اخلاقی،توجه به اینکه برای انسان مبارزه در راه پیدا کردن هدف زندگی ضروری است و با یک مبارزه به شکلی صحیح صورت گیرد، توجه به اینکه رسوخ و نفوذ فرهنگ بیخدایی و وابستگی به ضهوات یک عیب و بیماری و خطر برای جامعه است، باشد ... (بیانات در دیدار با گروهی از کارکنان رادیو،4/10/64)
آفات صدا و سیما
بحث امروز را که خلاصه عرض میکنم درباره آفات صداوسیماست.یعنی هم مسئولین و هم
مردم توجه کنند که دستگاه رادیو و تلویزیون در چه صورتي دچار بیماری و افت خواهد شد.
اگر این را مسئولین و کارکنان صداوسیما و مردم بدانند در اصلاح وضع خواهند
کوشید.چند آفت عمده را بطور خلاصه مطرح میکنم که اولین آن فراموش کردن این هدفهاست.
اگر دستگاه اداره کننده رسانههای جمعی ما فراموش کنند که هدف از تاسیس این دستگاه
چیست، از تبلیغ اسلام، و یا تحکیم انقلاب و یا رشد و آگاهی سیاسی دادن به مردم،اگر
فراموش کنند که هدف اینهاست،مطمئناً دستگاه رادیو تلویزیون منحرف خواهد شد.... آفت
دوم این است که دستگاه رسانههای عمومی ما محتوایش کمتر از حجم آن باشد....کم
محتوایی یک خطر و آفتی است که گاهی انسان ترجیح میدهد که برنامهای نباشد تا اینکه
برنامهای بدون محتوا باشد .
یک آفت دیگر که باید شدیداً از آن پرهیز شود تسلط جو بیگانه از انقلاب است...
مسئولین وکارکنان کلیدی و اساسی صداوسیما باید شدیداً مراقبت کنند که تسلیم جو بیتفاوتی
نسبت به انقلاب نشوند که این هم آفت بسیار مهمی است. یک آفت دیگر هم این است که ما
سرگرمی را اصل قرار دهیم... جاذبه، سرگرمی و تفریح « کیفیت بیان و کیفیت ارائه مطلب
است » و این اصل نیست ... بعنوان آخرین آفتی که میخواهم ذکرکنم این است که اگر در
صداوسیما، وحدت و یکپارچگی جامعه مورد توجه قرار نگیرد و احیاناً جناحها و باندها
سر رشته و کلید برنامهها را در دست بگیرند که این از آفتهای بزرگ است ...(بیانات
در نماز جمعه، 29/9/64 )
اصل اساسی در باب اداره رادیو و تلویزیون این هدفهاست :
نسل جوان این کشور در دهه پنجاه معجزه انقلاب اسلامی را آفرید و دردهه شصت، دشمن تا دندان مسلح و متکی به قدرتهای بزرگ رابا شجاعت و فداکاری به زانو درآورد و اکنون نیز نسل جوان ایران میتواند دردهه 80 و 90، کارهای بسیار بزرگی انجام دهد و خودرا به عنوان الگوی جوانان جهان درافکار عمومی ملتها تثبیت نماید . ( درجمع هزاران جوان گیلانی، 12/2/80 )
نقش مسئولان و صداوسیما در فرهنگسازی اشرافیگری ؛
صدا و سیما و اخلاق عمومی
هویت حقیقى جامعه، هویت اخلاقى آنهاست؛ یعنى در واقع سازه ی اصلی براى یک اجتماع،
شاکله ی اخلاقى آن جامعه است و همه چیز برمحور آن شکل مىگیرد. ما باید به اخلاق
خیلى اهمیت بدهیم. صدا و سیما در زمینه ی پرورش و گسترش و تفهیم و تبیین فضیلت
هاى اخلاقى باید برنامه ریزى کند ؛ یکى از اهداف صدا و سیما در همه ى برنامه ها
بایداین باشد.
اخلاق هاى رفتارى افراد جامعه ؛ مثلا انضباط اجتماعى، وجدان کارى،نظم و برنامه
ریزى، ادب اجتماعى،توجه به خانواده، رعایت حق دیگران- اینکه دیگران حقى دارند
وباید حق آنها رعایت شود، یکى ازخلقیات و فضایل بسیار مهم است -کرامت انسان، احساس
مسؤولیت،اعتماد به نفس ملى، شجاعت شخصى وشجاعت ملى، قناعت - یکى ازمهمترین فضایل
اخلاقى براى یک کشورقناعت است، و اگر امروز ما دربرخى زمینه ها دچار مصیبت
هستیم،به خاطر این است که این اخلاق حسنه ى مهم اسلامى را فراموش کردهایم - امانت
، درستکارى، حقطلبى،زیبایى طلبى - یکى ازخلقیات خوب، زیبایى طلبى است؛ یعنى به
دنبال زیبایى بودن، زندگى را زیبا کردن؛ هم ظاهر زندگى را و هم باطن زندگى را؛ محیط
خانواده، محیط بیرون، محیط خیابان، محیط پارک و محیط شهر - نفى مصرف زدگى، عفت،
احترام و ادب به والدین و به معلم.
اینهاخلقیات و فضایل اخلاقى ماست. صدا و سیما خودش را متکفل گسترش این خلقیات
بداند. شما در هر برنامه یى که مى سازید، درهر سریال تلویزیونى، در هر محاوره، در
هر میزگرد، در هر گفتگوى تلفنى و درهر گزارش، متوجه باشید که این فضایل تقویت شود؛
این چیزها نقض و زیر پا انداخته نشود.
صدا و سیما و دین
راجع به دین مردم، صدا و سیما چه نقش و چه موضع و چه مسؤولیتى دارد؟ طبیعتاً از
وظایف صدا و سیما، ارتقاء معرفت دینى و ایمان دینى است. معرفت و ایمان با هم تفاوت
دارد. هم ایمان مردم بایدتقویت شود، هم معرفت و شناخت آنها. باید توجه داشت ایمانى
که مردم پیدا مى کنند، سست، عوامانه، سطحى و قشرى نباشد؛بشدت از این پرهیزشود.
اکتفا نشود به تغلیظ احساسات مردم وتشریفات افراطى. تأکید براین چیزها به طور
افراطى، اصلاً مفیدنیست و به هیچ وجه تبلیغ دین محسوب نمى شود. این را پایه ى
کارقرار دهید و حالا برگردید به برنامه هاى دینىِ صدا و سیما؛ببینید چه کار باید
بکنید و چه کارباید نکنید.
برنامه ى دینى باید نسبت به دین شبهه زُدا باشد، نه شبهه زا. من گاهى بعضى از
بیانات دینى را از تلویزیون یا از رادیو گوش مى کنم و مى بینم شبهه ایجاد مى کند!
حدیث سستى، حرف نامعقولى، مطلبى که درجمع مثلاً بیست نفرى یا پنجاه نفرىِ یک عده
مؤمنِ مخلص،گفتنش خوب است و ایمان آنها را زیاد مى کند، در سطح میلیونىِ مردم به
زبان آوردن، جز اینکه ایمان عده اى را سست و در ذهنشان تردیدایجاد کند، هیچ
فایدهى دیگرى ندارد. از این چیزها بایدپرهیز کرد.بیان دینى و تبیین دینى باید
شبهه زدا، روشن، قوى،هنرمندانه و متنوع باشد؛ شبهه زا و کلیشه یى نباشد. بیان دینى
باید در همه ى سطوح، صحیح باشد. درست است که ما تبیین دینى رادر سطح نخبگان، درسطح
متوسط، در سطح پایین و در سطح کودکان داریم، اما همان چیزى که در سطح کودکان است،
مطلقاً باید صحیح باشد. شما در کلاس اول به بچه یاد مىدهید دو بعلاوهى دو،مى شود
چهار؛ وقتى هم که بچه به منتهاالیه قله ى ریاضیات و دانش ریاضى مى رسد، باز هم دو
بعلاوه ى دو، مى شود چهار؛ تغییر پیدانمى کند. بنابراین آنچه در زمینه ى دین به
کودک یا به انسانِ عامى تفهیم مى کنیم، مطلقاً نباید غلط باشد تا بعد در
ارتقاءمعرفت دینى ببیند آن حرف، نادرست بوده است؛نه، باید درست گفت؛منتها ساده.
بنابراین، حرف دینى در همهى سطوح باید صحیح باشد.
براى مراسم دینى، اعیاد و عزادارى ها برنامه ریزىِ هوشمندانه بشود.بعضى از برنامه
هایى که اجرا مى شود، کاملاً ناهوشمندانه است. راجع به ائمه (ع) چه صحبتى در
تلویزیون یا رادیو مى کنید؟ راجع به امام جواد (ع) ، امام هادى (ع) ، امام عسکرى
(ع) ، امام رضا (ع) و دیگرائمه مطالب خیلى خوبى نوشته شده است. بنده که عمرم را در
این زمینه ها گذراندهام،وقتى به این مطالب نگاه مى کنم، استفاده مى کنم و لذت
مى برم؛ چرااز اینها استفاده نمى شود؟ نوشته هاى خوب، تحقیقات خوب و مطالب شیوا و
ایمان آور در این زمینه هافراوان است. گاهى انسان برنامهیى را مىبیند که شخصى با
شدّ و مدّ و در قالب یک قطعه ى ادبى، فرضاً راجع به امام موسى بن جعفر (ع) حرف
مىزند که هیچ معناندارد. اینگونه برنامه ها نه ایمان کسى را زیاد مى کند، نه لذتى
دارد و نه در آن، هنر نویسندگى - به معناى حقیقى کلمه - بهکاررفته. چرا ما این
برنامه ها را پخش مىکنیم؟ یک نفر با صداى نرم وملایم و معصومانه - شماها متخصصین
اين کارها هستید؛ هر صدایى براى هربرنامه یى مناسب نیست -به جاى صداى آنطورى، چند
فضیلت ِ با سنددرست و منطقى از امام موسى بنجعفر (ع) نقل کنيد و زندگى آن حضرت را
شرح دهيد ؛ انسان گوش مى کند، لذت مىبرد؛ معرفت و محبتش زیاد و دلش ازشنیدن مناقب
این بزرگواران روشن مى شود. اگر برنامه هاى دینى خوب ادا شود،فایده دارد؛ اما اگر
بد ادا شود، خنثى نیست؛ نتیجه ى بد دارد؛مثل داستان آن مؤذن بد صدا.
مولوى مى گوید: دختر یک مردمسیحى بشدت عاشق اسلام و دلباخته ى معارف اسلامى شد و
اسلام آورد. این مرد مسیحى خیلى ناراحت بود. درآن شهر، یک عده مسیحى بودند و یک عده
مسلمان. آن شهر، هم مسجد داشت و هم کلیسا. یکروز این مسیحى پیش مؤذن آمد و بعد از
اینکه خیلى به او احترام گذاشت، پول و هدیه هم به او داد و گفت از شما خیلى
متشکرم. مؤذن تعجب کرد که او از چه تشکر مىکند. مرد مسیحى گفت تو من را نجات دادى؛
چون دختر من عاشق و علاقه مند به اسلام شده بود؛اما یکروز وقتى صداى اذان تو را
شنید، از اسلام زده شد و گفت اسلامِ این مؤذن را نمى خواهم!
ما اگر بد اذان بگوییم، عشاق اسلام را از اسلام مىرانیم. ما بایدخوب و خوشصدا
اذان بگوییم.اذان ما همین معارفى است که مى گوییم؛همین صدا و سیماى ماست.
صدا و سیما و مدیریت کشور
به نظر من سیاست کلى صدا و سیما باید تقویت مدیریتهاى اجرایى کشورباشد. من توصیه
نمى کنم که صدا و سیما ضعفها و نارسایى ها و کمبودها و خداى نکرده خیانتها را
پوشیده بدارد؛ نه، ضعفها راهم بگوید؛ دردهایى که جلوى چشم مردم است، عیبى ندارد
صدا و سیما به آنها بپردازد؛ منتها طرح این دردها و ضعفها و
نارسایى هاباید به گونه یى باشد که اولاً مردم را مأیوس نکند، ثانیاًمدیریت راتضعیف
نکند.
توفیقات دولت را بگویید. نشان دادن توفیقات و پیشرفتهاى کشور حتماً نباید از زبان
مسؤولان ودستاندکاران باشد. فرضاً رئیس جمهورمى رود و طرحى را افتتاح مى کند. این
افتتاح، گنگ است و معلوم نیست چیست. وقتى آسفالت خیابانى خراب مى شود و مى خواهید
آن را در خبرمنعکس کنید،مثلاً مى روید با تاکسى دار مصاحبه مى کنید و او مى گوید چرخ
ماشینم در این چاله افتاد؛ یکى دیگر مى گوید زمستان دراینجاآب جمع شده بود و ترشح
کرد به لباس مردم. خلاصه با ده نفر مصاحبه مى کنید تا مشخص شود این چاله چقدر چیز
بدى است. پس در موردپیشرفتها و توفیقات هم همین میکروفون را بگیرید جلوى کسانى که
ازاین پیشرفتها بهرهمند و برخوردار مى شوند. صِرف اینکه مدیرمربوطه بیاید بگوید
در راه اندازى فلان طرح براى پانصد نفر، هزارنفر یا پنج هزار نفر شغل ایجاد شد،
کافى نیست؛باید موضوع را تبیین کرد.
هدف ما باید تقویت مدیریت اجرایى کشور باشد. گفتم و تکرار هم مى کنم: ضعفها و
نقصها هم بایدگفته شود تا مردم تصور نکننداینجا بوقى است که بنا دارد فقط از
حکومت تعریف کند؛ منتها گفتنِ علاج جویانه و دلسوزانه ، نه ستیزه جویانه. طرح غلط
مشکلات، مضراست. طرح سؤالهایى که پاسخ ندارد، مضر است. البته گاهى شگردهاى قشنگى
زده مى شود. همین چندروز قبل دیدم که پس از جلسهى رؤساى سه قوه، راجع به
مفاسداقتصادى با آنها مصاحبه کردند. کار قشنگِ جالبِ تمیزِ همه جانبه و هوشمندانه و
زِبلوارى از آب درآورده بودند؛ خوب بود واتفاقاً تأثیر هم کرد. آدم از اینطور
کارها لذت مى برد.خیلى خوب، الان دارند همان کار شماها را دنبال مى کنند؛ اینها هم
به نحوى منعکس شود. البته شما مى توانید با همین نحوهى طرح،به شکل هوشمندانه
مدیران را هم هدایت کنید. مدیران گاهى نقص کارخودشان را نمى دانند. طرح نواقص کار
از زبان منصفانه وبی طرفانه ى شما مى تواند به آنها کمک کند.
صدا و سیما و علم
اشاره کردم که علم مقوله ى بسیار مهمى است. امروز انسان وقتى بهره هاى مختلف براى
پیشرفت کشور نگاه مىکند، مى بیند همه منتهى مى شود به علم. لعنت خدا بر کسانىکه
در طول ده ها سال کشور را ازپیشرفت علمى باز داشتند. وقتى پیشرفت علمى وجودداشته
باشد، پیشرفت فناورى را هم با خودش مى آورد، و پیشرفت فناورى هم کشور را رونق
مى دهد و در جامعه نشاط به وجود مى آورد. اگر علم نباشد، هیچ چیز نیست؛ و اگر فناورى
هم باشد،فناورىِ عاریهیى و دروغى و وام گرفته ى از دیگران است؛ مثل صنعتهاى
مونتاژى که وجود دارد.علم را باید رویانید. به نظر من رسانه مى تواند در نهضت تولید
علم و فکر و نظریه و اندیشه درزمینه هاى مختلف - چه در زمینه ى فنى وچه در زمینه ى
انسانى وغیره - نقش ایفا کند. شما مى توانید خط تولید علم و فکر و نظریه را
برنامه ریزى شده دنبال کنید؛ به بحثهاى منطقى و مفید دامن بزنید؛ کرسى هاى نوآورى
را تلویزیونى کنید وچهره هاى علمىِ نوآورِ خوب را مطرح نمایید.
خدا رحمت کند آقاى احمد بیرشکرا - نمى دانم شماها با ایشان آشنابودید یا نه -
پیرمرد جالبى بود. ما پیرىِ ایشان را دیدیم و درک کردیم؛ اگرچه از نوجوانى بااسم و
کتابهاى ایشان در مدرسه آشنابودیم. پیرمرد در نود و چندسالگى، پُر تحرک و پُرتلاش
بود. من ازاو خیلى خوشم مىآمد.ایشان با من هم ملاقات کرده بود. از جمله چیزهایى که
من از این پیرمرد دیدم و خیلى لذت بردم، این بود که چندسال قبل تلویزیون به
مناسبتى با او مصاحبه کرد و گزارشگر به او گفت توصیه یى به جوانها بکنید. این
پیرمرد مثل یک جوان، جوانها راتوصیه کرد به درس خواندن و علم آموختن. من خیلى
خوشحال شدم. گفتم از طرف من به خاطر همین دو کلمه توصیه، از آقاى احمد بیرشک
تشکرکنید.ببینید یک پیرمردِ معتقد به علم و پیشرفت علمى و تحرک جوانها،یک جمله حرفش
مى تواند یک عالم تأثیر بگذارد. بهنظر من شما درمقوله ى علم، مطلقاً بى طرف
نیستید؛ جزو مسؤولیتهاى مهم شماست که باید مسألهى علم را دنبال کنید.
صدا و سیما و سرگرمی و تفریح
یکى از مقوله هاى بسیار مهم و یقیناً یکى از ضرورتهاى جامعه،لبخنداست. لبخند یکى از
نیازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بىشادى وبى لبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى،
زندگى بالبخند است. حضرت على (ع) فرمودند : «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه»؛
اگر غصه یى دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن اینطورى است. لبخند و شادى مؤمن
در چهره ى اوست. اصلاً چهره هاباید شاد باشد. اگر با چهرهى خودتان مى توانید به
جامعه شادى بدهید، باید این کار را بکنید.شادى لازم است و باید آن را براى مردم
تأمین کرد؛ منتها این کار برنامه ریزى مى خواهد. البته شماها برنامه ریزى کردهاید.
این مواردى که من مى گویم «باید»،معنایش این نیست که شما نکردهاید.شما کارهاى زیاد
و خوبى کرده اید و من مى خواهم بر ادامهى آنهاتأکید کنم. مراقب باشیدشادى در مردم
با لودگى و ابتذال وبى بندوبارى همراه نشود؛ ازاین طریق به مردم شادى داده
نشود.همه جور مى شود به مردم شادى داد؛ از نوع صحیح آن شادى داده شود.گاهى اوقات یک
لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال مى کند؛ گاهى هم ممکن است یک آدم
لوده با ده جور ادا درآوردن،نتواند آنطور شادى را ایجادکند. شادى کردن و شادى دادن
به مردم،به معناى لودگى نیست. یکى از آقایانى که در صدا و سیما گاهى صحبت مى کند و
مصاحبه هاى خوب و صحبتهاى خوبى دارد - من گاهى گوش کردهام - اصلاً شوخى نمى کند؛
اما تعبیرات و کیفیت بیانش طورى است که انسان گاهى بى اختیار لبخند به لب مى آورد؛
اینطور خوب است.
طنز فاخرو برجسته، یکى از هنرهاست. طنز، هنر خیلى بزرگى است. بنده بامرحوم صابرى
شوخى مى کردم و مى گفتم «طنازها»!
طنازهاى واقعى را تقویت کنید، پرورش دهید و کمک کنید تا طنزبیاورند.طنز، یعنى مطلب
مهمِ جدى که با زبان شوخى بیان مى شود؛محتوا ومعنایى در آن هست، منتها به زبان
شوخى.
از جملهى سرگرمىها، مسابقات است. مسابقات، خوب است؛ منتها بایدمراقب بدآموزىهاى
قولى و عملى در آنها بود. گاهى در زبان، گاهى اصلاًدر کیفیت رفتار، گاهى هم در خنده
هاى بیخودى، سبکى دیده مى شود؛و البته گاهى اوقات هم این چیزها نیست.
یکى از مسابقه ها،مسابقه ى تلفنى است. شخصى تماس مىگیرد و به خاطر هیچى، به اوجایزه
مىدهند! یک روز من دیدم در یک برنامهى تلویزیونى پنج میلیون تومان به یک نفر
جایزه دادند؛ براى اینکه به چند سؤال جواب داد! این سرگرمىِ خیلى جالبى نیست. پنج
میلیون تومان،تقریباً حقوق دو سه سال یک کارمند متوسط است. ممکن است بگویند اینکار
ترویج علم است. ترویج علم را از یک راهِ بهتر بکنید؛این راه ضرر دارد. عدهیى که
اینگونه مسابقات را نگاه مى کنند،بى منطقى به ذهنشان مى آید و از این بى منطقى
سوءاستفاده مى کنند. این کار منطقى ندارد که مثلاً بنده بدانم انجیل عربى است یا
یونانى است یا لاتینى است؛ بعد بگویند حالاکه شما دانستید، این پانصدهزار تومان یا
فلان مبلغ مال شما! اینکار معنى ندارد.بنابراین، مقوله ى سرگرمى و تفریح، لزومش یک
مسأله است؛ بابرنامه ریزى بودن آن یک مسأله است؛ بامحتوا بودنش یک مسأله است؛پرهیز
از جهات منفى هم در آن یک مسأله است.
صدا و سیما و عدالت اجتماعی
به فضاى همدردى با فقیران دامن بزنید. خوشبختانه صدا و سیما درچندسال گذشته برنامه
هاى بسیار خوبى در این زمینه داشته، که درخورتقدیر است. دغدغه ى عدالت را در ذهنها
و دلهاى مردم دامن بزنید؛این کار بسیار خوب است. البته سعى شود به جماعت فقیر
وتهیدست اهانت نشود و کرامت انسانىِ آنها از بین نرود. من مى بینم در بعضى از
کارهایى که در این زمینه صورت مىگیرد،بهطور دقیق این معنا رعایت مىشود. آن پسربچه
یا دختربچه یى که مى آید هدیه یى به فلان صندوق مى دهد، حرفى از او پخش مى شود که
خیلى خوب و شیرین و لطیف است و در آن اهانت نیست؛ منتها در کناردامن زدن به دغدغه ى
عدالت اجتماعى و رسیدگى به فقرا، زندگى اشرافى و تجملاتىِ پوچ و بیهوده را هم تخریب
کنید؛ این زندگى واقعاً در خور تخریب است. زندگى تجملاتى نباید به هیچ وجه ترویج
شود؛ بلکه باید تخریب شود و نقطهى منفى بهحساب بیاید. چرابیخود تجملگرایى رواج
پیدا کند؟ اگر یکنفر دلش مى خواهد متجمل باشد، ما چرا باید آن را ترویج کنیم؟ توجه
کنید که ما به فقیر باید عزت نفس و حس مناعت بدهیم و به غنى بایدکمک به فقیر
رابیاموزیم. به هرحال در کل زندگى جامعه، باید از زندگى اشرافى و تجملاتى الگوسازى
نکنیم.
نگرش به محتوا را الزامى کنید
پیامهاى ما نباید متناقض باشد
بر محتوا هم نظارت کیفى کنید
تأثیر برنامه بر مخاطب
جذب مخاطب به هر قیمت؟
برنامه هاى فاخر در رادیو قرآن و معارف
یک منبرى که فرضاً براى صد نفر در یک مسجد به منبر مى رود، ازروى متن که نمىخواند؛ متکى به ذهن خودش است. یک وقت مطلبى به زبان انسان مىآید؛ یک وقت هم حرف یا حدیثى که باید به یادانسان بیاید،نمىآید و انسان چیز دیگرى به جایش مى گوید که درجمع آن صد نفر خیلى مشکل ایجاد نمى کند؛ اما چه لزومى دارد که ما این مطلب را در بین چند میلیون جمعیت منتشر کنیم؟ اینها بایدکاملاً محاسبه شود.به نظر من در این دو رادیو حتماً به کارشناسهاى دقیق و روشنفکر وروشنبینِ مذهبى و دینى نیاز است.این دو رادیو باید همه ى محصولاتش درجهى یک باشد؛ درجه ى دو همکافى نیست.
القاءغیرمستقیم پیام
توجه به تربیت نیروى انسانى
تشکیل جمع های مشورتى
1
افراد منفى،چهره نشوند